پایگاه اطلاع رسانی هیئت غدیریون اراک

جلسات هفتگی هیئت محبین الحیدر(ع)-غدیریون اراک جمعه شبها ساعت 20 شهرک الغدیر ، مجتمع فرهنگی و حسینیه الغدیر

پایگاه اطلاع رسانی هیئت غدیریون اراک

جلسات هفتگی هیئت محبین الحیدر(ع)-غدیریون اراک جمعه شبها ساعت 20 شهرک الغدیر ، مجتمع فرهنگی و حسینیه الغدیر

پدیده ای نفسانی و اجتماعی به نام نفاق


و من الناس من یقول امنا بالله و بالیوم الاخره و ماهم بمومنین، یخادعون الله والذین امنوا و ما یخدعون الا انفسهم و ما یشعرون ، فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضاً ولهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون.( آیات: 8-9-10 سوره بقره )

و از جمله‌ی این مردم، کسانی هستند که گویند بخدا و به روز بازپسین ایمان آوردیم حال آنکه ایمان نیاوردند، با خدا و مۆمنان فریب می‌ورزند، اما فقط خود را فریب می‌دهند و نمی‌فهمند، در دل ایشان یا درجات ایشان مرض هست پس خدا مرض را بر آنان افزوده است، و برای آنان عذابی است دردناک از آنرو که دروغ می‌گفتند.

پدیده نفسانی و اجتماعی نفاق


نفاق


صحبت از نفاق و دروئی است، یعنی دو شخصیتی. عدم صداقت در گفتار و حتی در شخصیت، این دوروئی را وقتی مورد مداقه قرار بدهیم، معنایش دروغ در قول و عمل و در مقیاس فردی و اجتماعی، است، که این، یکی از مسایل بسیار مهم مطرح شده در قرآن است و در بسیاری از سوره‌های قرآن و دهها آیه از آیات قرآن، راجع به این پدیده‌ی نفسانی و پدیده‌ی اجتماعی سخن رفته است.

یک مطلب اینست که ما گاهی نفاق را در مقیاس فردی مورد ملاحظه قرار می‌دهیم و در بسیاری از آحاد مردم در همه‌ی زمانها این خصلت ناپسند به این صورت فردی وجود دارد که وقتی ما با این دید نفاق را نگاه کردیم، پدیده‌ی نفاق یک بیماری روانی است و یک عدم تعادل و یک حالت بد و نکوهیده است، یعنی خلاف طهارت انسانی و در جهت مخالف جلوه‌های کمال انسانی است. این در صورتی است که ما این پدیده را بشکل یک پدیده فردی و بعنوان یک بیماری در یک فرد مورد توجه قرار بدهیم، و اختصاص به اعتقادات و اظهارات و احساسات دینی هم ندارد.

یک انسانی تظاهر می‌کند به دوستی با شما و حال اینکه دوست نیست، یک انسانی تظاهر می‌کند به رحم و مروت، و حال اینکه رحیم و جوانمرد نیست، بلکه یک پدیده‌ی شخصی و یک حالت روانی و یک عدم تعادل است.

اما یک وقت که همین پدیده را بصورت یک جریان اجتماعی مورد مطالعه قرار می‌دهیم، یک مسأله‌ی سیاسی، اجتماعی می‌شود و در این حال بصورت یک خطر بزرگ درمی‌آید و نفاق در این وضعیت: در یک نظام فکری و عقیدتی، مردمی را شامل می‌شود که با تظاهر به اعتقاد، با تظاهر به هم آوایی و هم‌دلی در موضع انکار و خصومت قرار می‌گیرند، اظهاراتشان عملکردشان را همراهی نمی‌کند، که این وقت پیش آمد یک خطر اجتماعی است.

مقصود این نیست که ما گاهی نفاق را در یک فرد ملاحظه می‌کنیم و گاهی در یک مجموعه‌ی افراد، بلکه در هر دو صورت، چه در صورت اول که نفاق یک پدیده‌ روانی و یک نامتعادلی است، می‌تواند در هزاران نفر باشد و می‌تواند در یک فرد یا افراد کمی باشد و در صورت دوم هم، که نفاق بصورت یک حادثه‌ی اجتماعی و یک جریان اجتماعی سیاسی خودش را نشان می‌دهد، باز ممکن است در یک جمع کوچکی باشد، حتی در یک فرد باشد. و یا در یک مجموعه‌ای باشد.

مکه جای نفاق ورزیدن نبود، مکه میدان مبارزه‌ی بسیار دشوار و سخت و رودررو بود، موضع مسلمین از لحاظ مادی بسیار ضعیف و موضع کفار بسیار خشن و قوی بود، یعنی جایی نبود که کسی بیاید به مسلمانها بگوید آقا من ایمان آوردم، اما در دل ایمان نداشته باشد، چون ایمان مایه‌ دردسر بود

زاویه دید ما به این مسأله دو گونه است: یک وقت یک فرد دورو و منافق را با این دید نگاه می‌کنید، که این انسان چون دارای صداقت نیست پس انسان بزرگوار و انسان صادق و انسان متعادلی نیست، این یک دیدگاه است و یک وقت همین انسان نامتعادل، این عدم تعادل و این بی‌صداقتی را در مقابله با یک نظام فکری و عقیدتی اعمال می‌کند و بکار می‌برد. این یک دیدگاه دیگر است، لذا اینجا مسأله بالاتر از یک بیماری فردی است که بگوییم آقا از لحاظ روانی سالم نیست، سالم باشد یا نباشد این یک دشمن است، آن هم دشمن خطرناک و پوشیده اینجا دیدگاه قرآن بیشتر ناظر به این جنبه دوم است و در یک چنین مواردی که در اجتماع این چنینی پدیده‌ای بوجود می‌آید، رهبری آن نظام و دستگاه هدایت کننده‌ی آن نظام باید این خطر را بدرستی بشناسد و به مردم هم بشناسانند، زیرا فریب دهنده است.

مثلاً زمان نبی اکرم علیه و علی آله السلام در صدر اسلام چهره‌ی عبدالله بن ابی که رئیس منافقین بود، برای مردم عامی بظاهر چهره یک مسلمان است و در حالی که در داخل قلعه‌ی ما و در کنار سنگر ما و مسلح به سلاح ماست، از کجا بفهمند که این در موضع خصومت و دشمنی است. این پدیده در درون یک نظام چیز بسیار خطرناکی است، یعنی نفاق در دیدگاه دوم و از زاویه دید دوم که گفتیم یک پدیده خطرناک اجتماعی و سیاسی است، صدر اسلام در مدینه پدید آمد.

مکه جای نفاق ورزیدن نبود، مکه میدان مبارزه‌ی بسیار دشوار و سخت و رودررو بود، موضع مسلمین از لحاظ مادی بسیار ضعیف و موضع کفار بسیار خشن و قوی بود، یعنی جایی نبود که کسی بیاید به مسلمانها بگوید آقا من ایمان آوردم، اما در دل ایمان نداشته باشد، چون ایمان مایه‌ دردسر بود.

فرآوری: زهرا اجلال

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد