سَهْلٌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْمُثَنَّى قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ زَیْدٍ الطَّبَرِیُّ قَالَ کَتَبَ رَجُلٌ مِنْ تُجَّارِ
فَارِسَ مِنْ بَعْضِ مَوَالِی أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا یعَ سْأَلُهُ الْإِذْنَ فِی الْخُمُسِ فَکَتَبَ إِلَیْهِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ ضَمِنَ عَلَى الْعَمَلِ الثَّوَابَ- وَ
عَلَى الضِّیقِ الْهَمَّ- لَا یَحِلُّ مَالٌ إِلَّا مِنْ وَجْهٍ أَحَلَّهُ اللَّهُ وَ إِنَّ الْخُمعُ سَوْنُنَا
عَلَى دِینِنَا وَ عَلَى عِیَالاتِنَا وَ عَلَى مَوَالِینَا وَ مَا نَبْذُلُهُ وَ نَشْتَرِی مِنْ أَعْرَاضِنَا مِمَّنْ
نَخَافُ سَطْوَتَهُ ت اَفلَََ زْوُوهُ عَنَّا وَت اَلَ حْرِمُوا أَنْفُسَکُمْ دُعَاءَنَا مَا قَدَرْتُمْ عَلَیْهِ فَإِنَّ إِخْرَاجَهُ
مِفْتَاحُ رِزْقِکُمْ وَ تَمْحِیصُ ذُنُوبِکُمْ وَ مَا تَمْهَدُونَ لِأَنْفُسِکُمْ لِیَوْمِ فَاقَتِکُمْ وَ الْمُسْلِمُ مَنْ یَفِی
لِلَّهِ بِمَا عَهِدَ إِلَیْهِ وَ لَیْسَ الْمُسْلِمُ مَنْ أَجَابَ بِاللِّسَانِ وَ خَالَفَ بِالْقَلْبِ وَ السَّلَام
محمد بن زید طبرى گوید: مردى از بازرگانان فارس که از پیروان امام رضا )علیه السلام(
بود، به آن حضرت نامه اى نوشت ود ر باره خمس، اجازه خواست، در پاسخ او نوشت که:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به راستى خدا واسع است وک ریم، بر هر کارى ضامن ثواب است بور تنگ نظرى غم ان و دوه، هیچ مالى حلال
نیست مگر از راهى که خدایش حلال کرده است بوه راستى، خمس کمک ما است بر دین ما بور عیالات ما بور دوستان ما و سیله بذل و
بخشش ما است وح فظ آبروى ما از کسى که از او بیم داریم، آن را از ما دریغ ندارید وخ ود را از دعاى ما محروم ن سازید تا آنجا که مى توانید، زیرا
پرداخت خمس، کلید روزى شما است موا یه پاک شدن گناهان شما ذو خیره اى است که براى روز ب ىنوائى خود پس انداز کنید، مسلمان کسى است که براى خدا
بدان چه او را عهده دار کرده وفا کند بور عهده خود بپاید، مسلمان نیست کسى که به زبان پذیرا است بو ه دل مخالف است، ال و سلام م نب ع : اصول کافى-ترجمه کمره اى-جلد 3ص فحه 333
پس به فرموده امام رضا علیه السلام خمس برای خود انسان ف 4ا یده دارد
1. باعث دعای امام برای انسان می شود
2. با پرداخت خمس ؛ روزی انسان تضمین می شود
3. باعث پاک شدن گناهان است
4. ذخیره برای قیامت است
زمانی که حضرت علی علیه السلام توسط
ابن ملجم ملعون ضربت خورد در آخرین
وصایای خود می آورند :
شما دو تن )حسن و حسین( و همه
فرزندانم وکسانم وان را که نامه من به
آنان می رسد، سفارش مى کنم به ترس از
خدا و نظم در کارها... نهج البلاغه نامه 74
یکی از مواردی که دین مبین اسلام به آن سفارش موکد دارد نظم است . ما باید اهل نظم وانظباط باشیم
داستان :
یکی از بزرگان از قول حاج احمد آقا خمینی ، برای من تعریف کرد که :
روزی دیدم امام با قاشق ، غذا را جابه جا می کنند واز جلوی ظرف به عقب ظرف واز عقب ظرف به جلوی ظرف می ریزند .
از ایشان دلیل این کار را سوال کردم ، فرمودند :
پزشک به من گفته باید قرص را وسط غذا بخوری و من دارم وسط غذا را مشخص می کنم تا دقیقا قرص را وسط غذا
بخورم ، نه زودترونه دیرت
مرحوم حجة الاسلام دکتر امینی فرزند علامه امینی چنین می نویسد :
پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم علامه امینی نجفی یعنی سال 4931
هجری قمری ،شب جمعه ای قبل از اذان فجر ایشان را در خواب دیدم. او را شاداب و
خرسند یافتم .
جلو رفته پس از سلام ودست بوسی عرض کردم :
پدر جان! در آنجا چه عملی باعث سعادت ونجات شما گردید؟گفتند: چه می گویی؟
مجددا" عرض کردم: آقا جان! در آنجا که اقامت دارید، کدام عمل موجب نجات شما شد؟
کتاب الغدیر ... یا سایر تألیفات .... یا تأسیس بون یاد کتابخانه امیرالمؤمنین علیه السلام؟
پاسخ دادند: نمی دانم چه می گویی. قدری واضح تر رو وشن تر بگو !
گفتم: آقا جان! شما اکنون از میان ما رخت بر بسته اید بوه جهان دیگر منتقل شده اید. در آنجا که هستید کدامین عمل باعث نجات
شما گردید از میان صدها خدمت وکارهای بزرگ علمی ودینی و مذهبی؟
مرحوم علامه امینی درنگ وتأملی نمودند. سپس فرمودند : فقط زیارت ابی عبدالله الحسین علیه السلام.
عرض کردم: شما می دانید اکنون روابط بین ایران وعراق تیره وتا ر است وراه کربلا بسته ، چه کنم؟
فرمود: در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین علیه السلام برپا می شود شرکت کن. ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را به تو می دهند.
سپس فرمودند: پسر جان! در گذشته بارها تو را یادآور شدم واکنون به تو توصیه می کنم که زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترک و فراموش نکن .
مرتباً زیارت عاشورا را بخوان وبر خودت وظیفه بدان. این زیارت دارای آثار وبر کات و فوائد بسیاری است که موجب نجات وسعادتمندی در دنیا آو خرت تو می باشد
امام باقر(ع):حیاوایمان رابایک طناب بسته اند,هرکدام بروددیگری هم به دنبالش میرود
برخی حیا را رعایت نمی کنند جالب اینجاست
مرحوم فشندی تهرانی می گوید :
در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده ،به همراه همسرم بر می گشتم .در راه ،آقایی «
نورانی را دیدم که داخل صحن شده ،قصد دارند به طرف مسجد بروند.
با خود گفتم :این سید در این هوای گرم تابستان تازه از راه رسیده ]و حتماً[تشنه است.به
طرف سید رفتم وظ رف آبی را به ایشان تعارف کردم . ]سید ظرف آب را گرفت نوو شید [ و
ظرف آن را برگرداند در این حال عرضه داشتم :آقا شما دعا کنید فور ج امام زمان را از خدا
بخواهید تا امر فرج ایشان نزدیک شود !
آقا فرمودند :
. » شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ،م ا را نمی خواهند. اگر بخواهند ،دعا می کنند فو رج ما می رسد «
این سخن را فرمود توا نگاه کردم کسی را ندیدم. فهمیدم که وجود اقدس امام زمان )عجل الله تعالی فرجه(را زیارت کرده ام وح ضرتش ،امر به دعا کرده
منبع: شیفتگان حضرت مهدی )عجل الله تعالی فرجه الشریف( -ن وشته :احمد قاضی زاهدی - جلد 1 - صفحه 111 » است
واقعا شنیدن این مطلب از مولایمان بسیار دردناک است که ایشان فرمودند که ما ایشان را حتی به اندازه ی آب خوردن هم نمی خواهیم.. درست است ؛ می دانیم که
ما منتظر واقعی نبودیم ؛ اما این را می دانم که هر صبح جمعه در دعای ندبه با چشمان گریان میگوییم :
مَتی نَنتَقِعُ مِن عَذبِ مآئِکَ فَقَد طالَ الصََّدی
آری مولای مهربانم ، کی از چشمه ی آب زلال تو بهره مند می شویم که تشنگی به درازا کشید...
گوش دِه یک لحظه بر من بدحجاب پوشش
تو،
بوده مُزد
انقلاب؟
میکنی بر پای خود شلوار تنگ این،جوابت
بوده بر مردان جنگ؟
موی خود کردی برون از روسری میکنی
با ناز و عشوه دلبری ؟؟
گشته ای مانند یک ضرب المثل میکنی
از
چه دماغت
را عمل
در خیالت دختری
تک
میشوی بهر
نامحرم،عروسک
میشوی
داده ام خون،غرق آسایش شوی
در
خیابان غرق
آرایش شوی؟
داده ام خون،دل شود قاموستان تا
بماند
در
امان ، ناموستان
لحظه ای پس گوش کن
بر پند من کن حیا از خون و از سربند من
امام صادق و یا امام باقر علیهما السّلام در روایتی که سعدی نیز آن را به شعر درآورده و در سازمان ملل نیز نصب است ؛ (بنی آدم اعضای یک پیکرند) می فرماییند :
وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ [ نور 22]
باید عفو کنند و چشم بپوشند آیا دوست نمىدارید خداوند شما را ببخشد؟!
انسان باید دیگران را ببخشد
مگر ما ادعای پیروی از پیامبر مکرم اسلام را نداریم ؛ مگر پیامبر را اذیت نمی کردند؛ مگر به پیامبر نگفتند:
تو مجنونی : وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ [الدخان : 14]
تو ساحری دروغگویی : هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ [ص : 4 ]
تو شاعرِ مجنونی: لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ [الصافات : 36]
تو پیامبر نیستی : لَسْتَ مُرْسَلاً [الرعد : 43]
تو پیامبر نیستی چون غذا می خوری: ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ [الفرقان : 7 ]
تو پیامبر نیستی چون در بازار راه میروی: وَ یَمْشی فِی الْأَسْواقِ [الفرقان : 7]
گروهی این قرآن را به تو املا کرده اند: اکْتَتَبَها فَهِیَ تُمْلى عَلَیْهِ [الفرقان : 5]
تیمی به تو در این قرآن کمک می کنند : أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ [الفرقان : 4]
و . . .
با اینهمه توهین و اذیت های مختلف ؛ فتح مکه صورت گرفت : تمام اینها اسیر پیامبرند . یکی از مسلمانان بالای کوه می رود و می گوید : الیوم یوم الملحمه «امروز روز انتقام است »
پیامبر او را توبیخ می کند و می فرماید: الیوم یوم المرحمه « امروز روز رحمت است »
پس
چگونه است که ما حتی برخی از نزدیکانمان را هم نمی بخشیم