مرحوم فشندی تهرانی می گوید :
در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده ،به همراه همسرم بر می گشتم .در راه ،آقایی «
نورانی را دیدم که داخل صحن شده ،قصد دارند به طرف مسجد بروند.
با خود گفتم :این سید در این هوای گرم تابستان تازه از راه رسیده ]و حتماً[تشنه است.به
طرف سید رفتم وظ رف آبی را به ایشان تعارف کردم . ]سید ظرف آب را گرفت نوو شید [ و
ظرف آن را برگرداند در این حال عرضه داشتم :آقا شما دعا کنید فور ج امام زمان را از خدا
بخواهید تا امر فرج ایشان نزدیک شود !
آقا فرمودند :
. » شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ،م ا را نمی خواهند. اگر بخواهند ،دعا می کنند فو رج ما می رسد «
این سخن را فرمود توا نگاه کردم کسی را ندیدم. فهمیدم که وجود اقدس امام زمان )عجل الله تعالی فرجه(را زیارت کرده ام وح ضرتش ،امر به دعا کرده
منبع: شیفتگان حضرت مهدی )عجل الله تعالی فرجه الشریف( -ن وشته :احمد قاضی زاهدی - جلد 1 - صفحه 111 » است
واقعا شنیدن این مطلب از مولایمان بسیار دردناک است که ایشان فرمودند که ما ایشان را حتی به اندازه ی آب خوردن هم نمی خواهیم.. درست است ؛ می دانیم که
ما منتظر واقعی نبودیم ؛ اما این را می دانم که هر صبح جمعه در دعای ندبه با چشمان گریان میگوییم :
مَتی نَنتَقِعُ مِن عَذبِ مآئِکَ فَقَد طالَ الصََّدی
آری مولای مهربانم ، کی از چشمه ی آب زلال تو بهره مند می شویم که تشنگی به درازا کشید...
گوش دِه یک لحظه بر من بدحجاب پوشش
تو،
بوده مُزد
انقلاب؟
میکنی بر پای خود شلوار تنگ این،جوابت
بوده بر مردان جنگ؟
موی خود کردی برون از روسری میکنی
با ناز و عشوه دلبری ؟؟
گشته ای مانند یک ضرب المثل میکنی
از
چه دماغت
را عمل
در خیالت دختری
تک
میشوی بهر
نامحرم،عروسک
میشوی
داده ام خون،غرق آسایش شوی
در
خیابان غرق
آرایش شوی؟
داده ام خون،دل شود قاموستان تا
بماند
در
امان ، ناموستان
لحظه ای پس گوش کن
بر پند من کن حیا از خون و از سربند من
امام صادق و یا امام باقر علیهما السّلام در روایتی که سعدی نیز آن را به شعر درآورده و در سازمان ملل نیز نصب است ؛ (بنی آدم اعضای یک پیکرند) می فرماییند :
وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ [ نور 22]
باید عفو کنند و چشم بپوشند آیا دوست نمىدارید خداوند شما را ببخشد؟!
انسان باید دیگران را ببخشد
مگر ما ادعای پیروی از پیامبر مکرم اسلام را نداریم ؛ مگر پیامبر را اذیت نمی کردند؛ مگر به پیامبر نگفتند:
تو مجنونی : وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ [الدخان : 14]
تو ساحری دروغگویی : هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ [ص : 4 ]
تو شاعرِ مجنونی: لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ [الصافات : 36]
تو پیامبر نیستی : لَسْتَ مُرْسَلاً [الرعد : 43]
تو پیامبر نیستی چون غذا می خوری: ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ [الفرقان : 7 ]
تو پیامبر نیستی چون در بازار راه میروی: وَ یَمْشی فِی الْأَسْواقِ [الفرقان : 7]
گروهی این قرآن را به تو املا کرده اند: اکْتَتَبَها فَهِیَ تُمْلى عَلَیْهِ [الفرقان : 5]
تیمی به تو در این قرآن کمک می کنند : أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ [الفرقان : 4]
و . . .
با اینهمه توهین و اذیت های مختلف ؛ فتح مکه صورت گرفت : تمام اینها اسیر پیامبرند . یکی از مسلمانان بالای کوه می رود و می گوید : الیوم یوم الملحمه «امروز روز انتقام است »
پیامبر او را توبیخ می کند و می فرماید: الیوم یوم المرحمه « امروز روز رحمت است »
پس
چگونه است که ما حتی برخی از نزدیکانمان را هم نمی بخشیم
***
مهمترین امتیاز شهدای ما نسبت به کسانی که در سایر کشورها در راه آرمانهای خود فداکاری می کنند انتخاب آگاهانه و به دور از احساس است.
***
مظهر قدرت ایران شهدا هستند.
***
هر شهید پرچمی برای استقلال و شرف این ملت است.
نجاری خدمت آیت الله اراکی رسید و تقاضای موعظه کرد.
آقا فرمودند: "چه کاره ای؟" گفت: "نجارم". فرمودند:"برای
دلت درب ساخته ای؟ اگر برای دلت درب نساختی، یک درب
برای دلت بساز که غیر خدا به دلت راه پیدا نکند."